«یادت هست ورودی جلسه امتحان ناخودآگاه چشم در چشم هم شدیم؟! اون روز آخرین تیر از ترکش رها شد و من بعدش تو شدم»
یک اسم، یک عشق و یک ابدیت.
روزی وقتی از خواب بلند شدهام، ناخودآگاه احساس میکنم که عطرش رو حس میکنم،
سراغ همین وبلاگ میآیم و میبینم قلبم گواهیاش حقیقت بوده. فقط چندتا سوال، یادآوری چندتا خاطره و تحقق یک ابدیت!
درباره این سایت